جنات. [ ج َن ْ نا ] (ع اِ) ج ِ جنة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به جنة شود.
جناة. [ ج ُ ] (ع اِ) ج ِ جانی ، بمعنی گناهکار و چیننده ٔ میوه. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
جناة. [ ج َ ] (ع اِ) یکی جَنی ̍، و آن میوه ٔ تازه و چیده است. (منتهی الارب ).
جمع جانی، جنت، بهشت، بهشت های بالابهشت برین
( صفت اسم ) جمع جانی جانیان .
(جَ نّ) [ ع . ] (اِ.) جِ جنت . ۱ - بهشت ها. ۲ - بوستان ها.
معنی
جَنَّاتٍ: باغها
معنی
نَهَرٍ: فضا و وسعت - نهر (در مورد عبارت "إِنَّ ﭐلْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ " روایتی از رسول اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده که : منظور از کلمه نهر فضا و وسعت است ، نه نهر آب)
معنی
مَّعْرُوشَاتٍ: داربستی شده ها (از عرش به معناي داربست و آلاچيق است ، يعني سقفي که بر روي پايههائي زده ميشود ، تا بوتههاي مو را روي آن بخوابانند . مانند عبارت " جنات معروشات و غير معروشات "سقف خانه را هم از همین رو عرش مينامند فرقش با سقف این است که سقف تنها به طاق...
ریشه کلمه:
جنن (۲۰۱ بار)
«جَنّات» جمع «جَنّة» به معنای باغ ها است و ذکر «جَنّات» و «عُیُون» به صیغه جمع، اشاره به باغهای متنوع و چشمه های فراوان و گوناگون بهشت است که هر کدام لذت تازه ای می آفریند، و ویژگی خاصی دارد.
«جنّت» هم به باغ و هم به زمین های پوشیده از زراعت گفته می شود و باغ های پردرخت را نیز به خاطر مستور شدن زمین هایشان، «جَنَّت» می گویند.
«جنات عدن» به معنای باغ های جاویدان بهشت است.
باغ. بهشت. همچون باغیکه در بلندی است و باران تند و درشت دانه به آن رسیده. جمع آن جنّات است مثل . جنّت آخرت ناگفته نماند از بهشت و محلّ زندگی اتقیا در قیامت به لفظ جنّت و جنّات تعبیر آمده و بیشتر از هر صفت درباره آن «تَجْری مِنْ تَحْتِها الاَنْهار» ذکر شده است . به نظر میآید که این تعبیر و نامگذاری برای تشبیه به جنّات دنیاست که تفهیم آن آسان شود و گرنه جنّات آخرت را نمیتوان با باغات دنیا مقایسه کرد، قابل دقّت است که «جنّات» درباره آخرت همیشه نکره آمده است یعنی: جنّات به خصوصی . و تنها در آیه معرّف با الف و لام آمده است ولی «الجنّة» با الف و لام عهد درباره بهشت زیاد است. لازم نیست درباره علم به غلبه بودن و یا وصف بودن آن، برای بهشت بحث شود، امّا لازم است ببینیم قرآن بهشت آخرت را چگونه معرّفی میکند. 1- وصف بهشتی که به پرهیز کاران وعده شده چنین است: در آن نهرهائی از شیر که طعم آن تغییر نیافته و نهرهائی از شیر که طعم آن تغییر نیافته و نهرهایی از خمر که برای نوشندگان لذّت است و نهرهایی از عسل صاف شده و برای آنهاست در آن جنّت از همه میوهها و چاره سازی از پروردگارشان. آب و شیرینی تغییر و همیشه تازه میرساند و که جنّت آخرت دارای تغییر و تبدیل و فساد نیسست باکتری و مخمّرها در آن وجود ندارند و از کهولت خبری نیست و شیر و عسل و خمر، نهر نهر است و از تمام میوهها در اختیار آنان گذاشته شده است، پیداست که این با جنّات دنیا قابل مقایسه نمیباشد. 2- . در این آیه وسعت بهشت وسعت آسمانها و زمین ذکر شده، به مضمون آیه اوّل روز قیامت آسمانها و زمین همه تبدیل به بهشت شده و جزء آن خواهند بود پس یا نامتناهی است و یا عرض و طول آن را جز خدا کسی دانا نیست . 3- نظیر این آیات در قرآن مجید بسیار است، این آیات مبیّن آنست که خوردنی بهشت دائمی است و تمام شدنی نیست و بهشت همیشگی است و اهل بهشت همیشگی است و اهل بهشت هر چه بخواهند در اختیار دارند جمله «لَمْ فیها ما یَشاؤُنَ لَهُمْ ما یَشاؤُنَ» پنج بار درباره بهشت تکرار شده و یازده بار «جَنّاتُ عَدْنِ» (یهشتهای جاودان) آمده است . 4- آیات شریفه در تعریف بهشت آخرت و نعیم آنست و از عیش پسندیده آن خبر میدهند. 5- این آیه از دوام نعمت آن وافر و همیشگی است. مخفی نماند اگر بخواهیم راجع به جنّت آخرت به طور تفصیل سخن بگوئیم باید صدها آیه نقل و ترجمه نمائیم، فرق یسیار اهمّ نعمت و لذّت دنیا و آخرت آنست که نعمت دنیا فانی و ناپایدار و زودگذر است و با ادامه آن و عادت شدن موقعیّت خود را از دست میدهد ولی نعمت آخرت ابدی است و اصلا نقصان و تغییر در آن نیست، این است فرق اساسی این سرا و آن سرا. در تعریف زندگی آخرت میخوانیم دنیائی فرض کنید که در آن اندوه فعلی و خوف از آینده وجود نداشته باشد، این زندگی در دنیا میسّر نیست زیرا آدمی همواره نقصان فعلی دارد که سبب اندوه اوست و ترس از آینده و زوال نعمت و مرگ و تصادفها دارد و آن باعث خوف اوست. تنها زندگی آخرت است که در آن از لحاظ حال نقصان و اندوه و از لحاظ آینده خوف و زوال و کم شدن نیست جمله فوق چندین بار در قرآن تکرار شده است آنچه راجع به دنیا باشد مشروط استزیرا در دنیا از خوف و حزن فراری نیست و انچه درباره آخرت است مطلق و بی غید میباشد زیرا در بهشت مطلقاً اندوه و ترسی وجود ندارد و ممکن است تمام آنها را که جمعاً چهارده بار است راجع به آخرت ئانست به المعجم المفهرس «خوف» رجوع شود. ایضاً رجوع شود به «قیامت».